قسمت نشد تا در کنار هم بمانیم
قسمت نشد تا درهوای هم بمیریم
تا سرنوشت ما جدایی رو رقم زد
ای یار عاشق از جدایی ناگزیریم
فرصت نشد غمگین ترین آواز خودرا
در خلوت معصوم چشمانت بخوانم
صدسوز پنهان مانده درسازم که یک شب
باگریه درچشمان گریانت بخوانم
آیینه ام چین خورده از رنج جدایی
از تو سرودم یعنی فصل آشنایی
تو رفته ای تا صدبهار ارغوانی
بعد از تو دشت و خانه رادربربگیرم
بعد از تو ای عاشقترین هرکوچه خواهد
هم چون صدف از نام تو گوهر بگیرد

    این شعر و خیلی دوست دارم تقدیم می کنم به کسی که خیلی دوستش دارم .

اطلاعیه :
1.
دوستان عزیزم این وبلاگ  تا مدتی آپدیت نخواهد شد ... ولی ارتباط من با شما تا آنجا که مقدور باشد ، قطع نخواهد شد.....
2. صفحه کامنت ها هم بدلیل کم کردن فشار کاری خودم واینکه این امکان هست که نتوانم به همه شما مهربانانم سر بزنم و شرمنده محبت های بیشمار شما گردم تا مدتی کوتاه بسته میگردد ولی همان طوری که در بالا اشاره نمودم ارتباط من با شما تا آنجا که امکان داشته باشد قطع نخواهد گردید.....
قدر همدیگر را بدانید که این دنیای فانی ارزشی ندارد و گذراست . همه شماها را دوست دارم و یکایک شمارا به خداوند منّان می سپارم … شاد و سربلند باشید ....